سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پایان نامه رابطه بین سازوکارهای حاکمیت شرکتی و عملکرد مالی شرکت

پایان نامه رابطه بین سازوکارهای حاکمیت شرکتی و عملکرد مالی شرکت های بورس

اعضای غیرموظف هیأت مدیره

حضور مدیران غیر موظف در هیأت مدیره شرکت سنگ­بنای حاکمیت شرکتی مدرن است(حسن وبوث،2009) و به بازار این علامت را می­دهد که شرکت و مدیران اجرایی و موظف به طور مؤثرکنترل ونظارت می­شوند(فاما 1983[1]). پیففروسالانسیک[2](1978) بحث می­کنند که مدیران غیر موظف هیأت مدیره نقش محوری در ارتقای ظرفیت و توانایی شرکت به دلیل رویکرد برون سازمانی خود، ایفا می­کنند. ایزدی نیا ورسائیان(1389) به بررسی رابطه بین ابزارهای نظارتی راهبردی شرکت و معیارهای مالی و اقتصادی ارزیابی عملکرد 89 شرکت بورس اوراق بهادار تهران در دوره شش ساله 81-86 پرداخته­اند. و دو معیار از  ابزارهای نظارتی حاکمیت شرکتی شامل درصد اعضای غیرموظف هیأت مدیره و درصد سرمایه­گذاران را در نظر گرفته­اند، نتایج بیانگر این است که ابزارهای نظارتی راهبری شرکت باتمامی معیارهای ارزیابی عملکرد مالی شرکت رابطه معنی­داری دارد. کریمی واشرفی(1390) به بررسی تاثیر سازوکارهای درونی و بیرونی نظام راهبری شرکتی برساختار سرمایه شرکت پرداختند.بدین جهت، نمونه­ای مشتمل بر80 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی هشت ساله(1380-1387) بررسی گردید. معیار مورد استفاده جهت سازوکارهای نظام راهبری شرکتی عبارتند از: درصد اعضای غیرموظف هیأت مدیره، تفکیک مدیر عامل از اعضای هیأت مدیره ومالکیت نهادی. نتایج نشان­دهنده وجود رابطه­ای مثبت ومعنادار میان مالکیت نهادی به عنوان یکی از مکانیزم­های بیرونی نظام راهبری شرکتی و ساختار سرمایه است،ولی میان درصد اعضای غیرموظف هیأت مدیره وهمچنین تفکیک مدیرعامل از اعضای هیأت مدیره باساختار سرمایه رابطه معناداری مشاهده نگردید.

 

 

2-2-3 سهامداران نهادی:

باجدا شدن مالکیت و مدیریت درشرکت­های سهامی،مدیران به عنوان نماینده سهامداران شرکت را اداره می­کنند.باشکل­گیری رابطه نمایندگی، تضاد منافع بین مدیران و سهامداران ایجاد می­شود. یعنی به طور بالقوه این امکان به وجود می­آید که مدیران اقداماتی انجام دهند که درجهت منافع خودشان و عکس منافع سهامداران باشد(شعری وهمکاران،1387). سرمایه­گذاران نهادی در مقام سهامداران شرکت، هم علت و هم چاره یا راه حل مشکل نمایندگی رابازنمایی می­کنند. وجودشان درمقام سهامدار سبب جدایی مالکیت ومدیریت می­شود، درجای­که درگیری فزاینده ایشان درشرکت­ها و متمرکز کردن مالکیت، ابزاری را برای نظارت بر مدیریت شرکت و در واقع چاره­جویی از مشکلات نمایندگی را به­دست می­دهد. سرمایه­گذار نهادی، شخصیت یامؤسسه­ای است که به خرید وفروش حجم عظیمی از اوراق بهادار می­پردازد و یکی از فعالیت­های اصلی آن خرید و فروش اوراق بهادار است، مانند بانک­های دولتی وخصوصی، صندوق­های بازنشستگی، شرکت­های بیمه وسازمان تأمین اجتماعی، صندوق­ها و شرکت­های سرمایه­گذاری، بنیادها و نهاده.(نوروش و همکاران ،1388). سرمایه گذاران نهادی معمولا خواهان ارائه اطلاعات صحیح وبه موقع در مورد شرکت­ها هستند وبه­طور مستمر، شرکت را برای ارائه دقیق و صحیح درباره سود آتی مورد کنکاش قرار می­دهند.آنان اطلاعات مرتبط با ارزش سهام راکه درسود سال جاری منعکس نیستند، تجزیه وتحلیل ودرقیمت­های سهام لحاظ می­کنند. این اطلاعات اغلب از طریق مجاری مانند هیئت مدیره مشترک شرکت­ها، دراختیار شبکه­های سهامداری قرار می­گیرد و از این طریق به اطلاع اکثر سهامداران وبازار می­رسد ودرقیمت­ها لحاظ می­شود(نوروش وهمکاران،1384). مگ[3](1998) نشان داد که نظارت بر شرکت توسط سرمایه­گذاران نهادی می­تواند مدیران را وادار به تاکید بیشتر برعملکرد شرکت وکاهش رفتار فرصت­طلبانه یا خویشتن­طلبانه کند. بابررسی عدم تقارن اطلاعات بین مدیران وسهامداران نشان داده­اند که هرچه سطح مالکیت نهادی درشرکت­ها افزایش می­یابد،عدم تقارن اطلاعات کمتری بین مدیران شرکت وسایر اشخاص مرتبط دربازار به­وجود می­آید.بارتووکرینس ک[4]ی(2000)معتقدند که مالکان نهادی سرمایه­گذاران حرفه­ای بوده که دراری تمرکز بلندمدت هستند.باتوجه به حجم سرمایه گذاری وکاربلد بودن مالکین نهادی،حضورآنها موجب نظارت برمدیریت می­شود.این موضوع می­تواند به جای تمرکز براهداف کوتاه مدت سودآوری،موجب توجه به حداکثر سازی ارزش بلندمدت شرکت شود.پوند[5](1988)درپژوهش خود نقشی چندگانه برای سرمایه گذاران نهادی متصور بوده ودو فرضیه متضاد درمورد ارتباط بین سطح سرمایه­گذاری­نهادی وارزش شرکت مطرح کرد.فرضیه نظارت کارآمد بیان می­کند که باسرمایه­گذاری بیشتر سهامداران نهادی،نظارت کاراتری توسط آنها اعمال می­شود واختلافات عقید ومشاجرات نمایندگی به احتمال قوی برطرف می­­گردد.این فرضیه رابطه مثبتی بین ارزش شرکت وسرمایه­گذاری نهادی پیش­بینی می­کند.درمقابل،فرضیه همگرایی منافع بیان می­دارد که سهامداران نهادی بزرگ اتحاد وپیوستگی راهبردی با مدیریت دارند.این فرضیه بین ارزش شرکت وسرمایه­گذاری نهادی رابطه منفی پیش­بینی می­کند.

[1] Fama and jesen

[2] Pfeffer, J. and Salancick

[3] mage

[4] Bartov, E. S. R., & Krinsky

[5] Pound, J